متن ترانه
تمام شعرها مال تو بانو
و میپرسم فقط حال تو بانو
که میدانم نمیمانى کنارم
گرفتم من خودم فال تو بانو
بااون چشماات، حیرانم نمودی
چو موهایت، پریشانم نمودی
نمیخواهم تورو با اون ببینم
پشیمانم پشیمانم نمودی
نخند بانو تو بر حال خرابم
که دریا نیستم مثل سرابم
چرا کردى اسیرم با نگاهت
بیا نامهربان شبها بخوابم
لبت بهتر ز انگور است بانو
دلت از این دلم دور است بانو
بریز اسپند را تو روى آتش
خدایى چشم من شور است، بانو
ببین پایم لب گور است بانو
تو بزم هرشبت جور است بانو
ببین جان کندن دل زیر پایت
مگر چشمان تو کور است بانو
مشاهده بیشتر