سینا پارسیان زهر چشم

کاش میدونستی با زهر چشمت
منو به عشقت آلودم کردی
پشتم خالی شد وقتی میرفتی
وقتی میرفتی نابودم کردی
بهم یاد دادی بعد از تو به هیچ قیمتی درگیر نشم
دیگه به عشق هیچ کسی راضی به تغییر نشم
پای کسی نمونم پای کسی پیر نشم
بهم یاد دادی تنهایی باید حالمو آروم کنم
کاری کردی که تکلیفمو با زندگی معلوم کنم
محاله دیگه چشمامو به هیچ نگاهی مسموم کنم
کاش میفهمیدی همه ی عمرت
بیخود جنگیدی من پشتت بودم
تسلیمم کردی دستم خالی بود
چون دوست داشتم تو مشتت بودم
بهم یاد دادی بعد از تو به هیچ قیمتی درگیر نشم
دیگه به عشق هیچ کسی راضی به تغییر نشم
پای کسی نمونم پای کسی پیر نشم
بهم یاد دادی تنهایی باید حالمو آروم کنم
کاری کردی که تکلیفمو با زندگی معلوم کنم
محاله دیگه چشمامو به هیچ نگاهی مسموم کنم
بهم یاد دادی بعد از تو به هیچ قیمتی درگیر نشم
دیگه به عشق هیچ کسی راضی به تغییر نشم
پای کسی نمونم پای کسی پیر نشم
بهم یاد دادی تنهایی باید حالمو آروم کنم
کاری کردی که تکلیفمو با زندگی معلوم کنم
محاله دیگه چشمامو به هیچ نگاهی مسموم کنم