رضا شادکام لحظه

لحظه خوبی بود چشماموواکردم
بین خواب ورویا توروپیدا کردم
دل من لرزیدو یدفعه عاشق شد
توروازدور دیدویدفعه عاشق شد
من به غیراز تووعشقت ازهمه بیزارم
خودتم این ومیدونی خیلی دوستت دارم
بی توقلب من مثله ی کوره آتیشه
باتوحال و روز من ازهمه بهتر میشه
دل من هرلحظه واسه تو می کوبه
وقتی هستی دنیام حال و روزش خوبه
وقتی که غمگینی ازغمت میپوسم
دستاتو میگیرم چشمات و میبوسم